سخت دلت گرفت ازین که کمکت نکردند و پشتت را خالی کردند. دلشکسته، رفتی یه استکان چای برای خود ریختی و آمدی روبرو تلویزیون دراز کشیدی. از ناراحتی چشم رو هم گذاشتی. داشتی در ذهنت این ناراحتی را حل می کردی. تقصیر خودت بود. نباید کمک می گرفتی. برایت درس شد که دیگر کمک نخواهی. هر کاری می خواهی انجام دهی، کوچک و به اندازه وُسعت که بتوانی به تنهایی از پسش بربیای، آغاز کن و خودت تا انتها به عهده بگیر. خیلی درد داشتی اما باید کار می کردی. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کاتر آسفالت بر | ماله پروانه ای | آموزش ساخت بازی و کسب درآمد گرگان تنهایی من teach asheghetabiat از روزهای شــــــــــــازده ماهی قالب های رزبلاگ